اقا میگن بابای حسن مداح بوده یه روز به حسن میگه برو دفتر مداحی منو بیار حسن از خدا بی خبرهم میره دفتر خیاطی مامانشو میاره میرن مجلس عزاداری باباهه هم شروع میکنه بخونه :دور کمر اقدس خانوم 2متره ، همه هم داد میزنن ابلفضل ابلفضل

داستان دفتر

حسن ,دفتر ,هم ,ابلفضل ,باباهه ,میکنه ,شروع میکنه ,میکنه بخونه ,بخونه دور ,دور کمر ,هم شروع

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رنگین کمان آشپزی با طعمی خوب پر از فایل گروه تخصصی نواندیشبان فروشگاه اینترنتی آرمان جاویدان دانافایل دانلود کتاب پی دی اف سازعشق اطلاعات تخصصی تکنولوژی و رایانه